نازنین فاطمهنازنین فاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه سن داره
علیعلی، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
زمانی نوشتن مطالب وبلاگم رو خودم (نازنین فاطمه) به عهده گرفتمزمانی نوشتن مطالب وبلاگم رو خودم (نازنین فاطمه) به عهده گرفتم، تا این لحظه: 3 سال و 6 ماه سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 11 ماه و 3 روز سن داره
فنچ های خوشگلم✨🪐فنچ های خوشگلم✨🪐، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

🤍𝐈𝐂𝐄 𝐁𝐄𝐀𝐑

🤍𝐈𝐂𝐄 𝐁𝐄𝐀𝐑

اولین جلسه کلاس زبان

سلام سلام شنبه اوین جلسه کلاس زبانم رو رفتم با دوستم دیانا البته دوستم ریحانه هم هست ولی اون توی اون یکی کلاس هست خلاصه که رفتیم اونجا من انقدر استرس داشتم دوبار آیت الکرسی خوندم  بعدش مامانم کتاباهایم را اورد بعدش هم که کلاس شروع در ابتدا یه مقدار راجب نمره ها و اینا توضیح داد بعد حروف انگلیسی و عداد رو یکم توضیح دادو گفت حرف و اعداد رو بنویسیم و اعداد و حرف روی تخته نوشت بعد نشون میداد ما باید میگفتیم  چیه یکی دو صفحه از از کتاب حل کردیم  وتکالیف رو داد و جلسه بعدی هم که چهارشنبه است.
20 تير 1401

آشپزی

سلام سلام،  میخوام توی این پست طرزتهیه دوتا دسر خوشمزه و ساده رو بنویسم این دسر هارو دیروز خودم با کمک بقیه درست کردم خب بریم سراغ دسر اول موز شکلاتی مواد لازم  ۱ـ موز (تعداش هر چقدر میدونید خوبه بردارید ولی باید طوری تقیسیم کنید موزها رو که به همه برسه مثلا ما دیروز موز هامون کم بود و تعداد مهمونها زیاد دوتا موز بزرگ رو برداشتیم هر کدومش رو چهار قسمت کردیم که در نهایت هشت تکه موز داشتیم )  ۲ـ شکلات تخته ای شیری و کاکائویی اکه هم هردوتاشو نداشتید میتونید از یکیش استفاده کنید ۳ـ بیسکوییت ۴ـ کنجد  ۵ـ چوب بستنی اگه هم نداشتید بازم میتونید درست کنید نکته: اگه بیسکوییت یا کنجد نداشتید میتونید از تر...
18 تير 1401

دوستان خوب

سلام ما دو روز مهمون داشتیم ، چند تا از دوست ها مامانم اومده بودن خونه ی ما قبل از اینکه مهمان ها بیایند رفتم برای زینب دختر دوست مامانم و در واقع دوست خودم کادو بخرم رفتم کوچه پشتی خونمون یه مغازه لوازم آرایشی هست و فروشنده اش خانم هست برای همین خودم رفتم چون فروشنده اش خانم بود خودم رفتم خلاصه یه لاک نمازی و یه هدبند پروانه ای براش خریدم و بعد من و علی رفتیم حمام که یهو مهمون ها اومدن و یهو مامانم به من گفت فاطمه زود باش مهمون ها اومدن من سریع از حمام اومدم بیرون لباسم رو پوشیدم رفتم بیرون و بعد علی اومد و بعدش هم مامانم اومد بعدش برای مهمان ها چایی و شکلات اوردیم و زینب هم به من علی هدیه داد منم هدیه ام رو به زینب دادم بعد من و زینب و علی...
3 تير 1401
1